خاک شما کرب و بلاست ای اهل غزه/پیروز، از آن شماست ای اهل غزه
باید گرفت امروز تیغ و سنگ در مشت/گرگان خون آشام اسرائیل را کشت
پیروز در برابر اشرار، غزه بود/این جنگ را به فتح سزاوار، غزه بود
در گیر و دار زخمی شب های قیرگون/تنها میان آتش و کشتار، غزه بود
ثابت نمود غزه بزرگی خویش را/مظلوم در برابر کفار، غزه بود
عفریت مرگ پنجه خونین خود گشود/در گیر و دار مرگ گرفتار، غزه بود
شب خیمه بر افراشته در غربت غزه/آواره هر کوی و گذر کرده صبا را
وقت است به دریا بزند سینه سینا/دل های به تنگ آمده از جور و جفا را
روزی که جهان پر از کبوتر می شد/از خون غروب، شب معطر می شد
باران باران گلوله می افتاد و.../جنگل جنگل شکوفه پرپر می شد
خاک شما کرب و بلاست ای اهل غزه/پیروز، از آن شماست ای اهل غزه
باید گرفت امروز تیغ و سنگ در مشت/گرگان خون آشام اسرائیل را کشت
پیروز در برابر اشرار، غزه بود/این جنگ را به فتح سزاوار، غزه بود
در گیر و دار زخمی شب های قیرگون/تنها میان آتش و کشتار، غزه بود
ثابت نمود غزه بزرگی خویش را/مظلوم در برابر کفار، غزه بود
عفریت مرگ پنجه خونین خود گشود/در گیر و دار مرگ گرفتار، غزه بود
شب خیمه بر افراشته در غربت غزه/آواره هر کوی و گذر کرده صبا را
وقت است به دریا بزند سینه سینا/دل های به تنگ آمده از جور و جفا را
روزی که جهان پر از کبوتر می شد/از خون غروب، شب معطر می شد
باران باران گلوله می افتاد و.../جنگل جنگل شکوفه پرپر می شد
امشب که دوباره وقت پرواز شده/درهای بهشت روی تو باز شده
من بوی سحر شنیده ام، بوی اذان/ای غزه بمان که صبح آغاز شده
باران بهار، رنگی از خون دارد/این خاک چقدر مرد مجنون دارد
یک روز مترسک به زمین خواهد خورد/در مزرعه ای که بوی زیتون دارد
برخیز دشمن را نفس افتاده امروز/تا مرز پیروزی رود این جاده امروز
ای بر گلوی کافران شمشیر برخیز/انا فتحنا می شود تفسیر برخیز
دور از همه دو رنگی و حاشیه ها/برهم زده شد تمامی فرضیه ها
غزه یکباره بوی پرواز گرفت/تاریخ رقم خورد در این ثانیه ها
این خاک ز سنگ های سجیل پر است/خون در دلمان به وسعت نیل پر است
با لشکر ابرهه اگر حمله کنند/باریکه غزه از ابابیل پر است
یک بغض گرفته مسجد الاقصی را/زخمی کرده بال پرستوها را
اینها هم یک مشت طنابند چه باک؟/داریم عصای حضرت موسی را
چون کرب و بلاست غزه امروز/گویا که دوباره آل طاها
مجروح دوصد بلاست امروز/خون می چکد از دو چشم زهرا
در کون و مکان عزاست امروز
آری
دیگر بنی آدم اعضا یکدیگر نیستند. که اگر بودند خون به جای شیر کودکان غزه را سیراب نمی کرد. و گلوله کودکان را خواب و قبر گهواره ابدی آنان نمی شد
شادی نداره مزه/با حال و روز غزه
یادی نداره تاریخ/این همه جور تازه
کاری نداره وجدان/جوونه پیر نازه
با این جنایت و خون/کون و مکان می لرزه
با سینه زدن نمی شوی یار حسین/تا روز ابد به پاست پیکار حسین
برخیز که چشم غزه بر غیرت توست/سرباز حسین شو، عزادار حسین.
تسلیت و تعزیت
زیتون را خورد و کبوتر را کشت/آتش شد و گل های معطر را کشت
امروز دوباره حرمله برگشت و/در غزه نه یک، صد علی اصغر را کشت
تقدیم به نامبارک ترین رئیس جمهور دنیا:
شد مصر اسیر نحسی ات ای بد ذات!/بر همچو تویی نام مبارک؟! هیهات!
سردسته خائنان اعراب شدی/تف بر شرفت ای سگ انور سادات!
برهان مسجل تو را می خواهد/آن منطق مجمل تو را می خواهد
فرعون جدید سرزمینت خالد!/تکبیر مسلسل تو را می خواهد
غزه در آتش و خون است خدایا مددی/شهر در دست جنون است خدایا مددی
آسمان تیره ز دود است و زمین مات ز درد/حال خورشید نگون است خدایا مددی
مرده در خاطره ها عشق، محبت، ایمان/کینه و بغض فزون است خدایا مددی
آنکه دم می زند از دین تو و مکتب تو/در صف دشمن دون است خدایا مددی
بر لبش ذکر تو و بر دلش آهنگ نفاق/همره خصم زبون است خدایا مددی
قلب مردان تمدن همه سخت است چو سنگ/وز ره مهر برون است خدایا مددی
پر ز خون است دل کرب و بلایی صفتان/غزه در آتش و خون است خدایا مددی
اعراب را بگو که در این امتحان سخت/دار خدا و مظهر آثار، غزه بود
هر نامبارکی که مسلمان نبود و نیست/اسلام را به جنگ جلودار، غزه بود
تا کی رفیق دزد و شریکان قافله/نفرین به حالتان، که چنان زار، غزه بود
این گور را برای شما نیز کنده اند/آیند سویتان، که نمودار، غزه بود
فردای انتقام بزودی فرا رسد/اخطار حق و یا اولوالابصار، غزه بود
نابود می شوند "صبا" دشمنان دین/مستضعفان شوند همه وارث زمین
عروسک های ناز و خوشگلم سوخت/ستاره سوخت... ماه کاملم سوخت
دلم در غزه بین کودکان بود/صدای انفجار آمد... دلم سوخت!
این سمت: دروغ و ظلم کشتار و فریب/آن سمت: تمام مردم غزه غریب
ای صاحب ذوالفقار خونخواه حسین/دیر است، بیا! ألیس صبح بقریب؟
فرداست که با بهانه تان می آید/با دعوت ابلهانه تان می آید
حکام عرب! پس از فلسطین، دشمن/با تانک درون خانه تان می آید
با رخت عزا به سویتان می آییم/اینجا آنجا به سویتان می آییم
هر قطره خونتان که افتد بر خاک/دریا دریا به سویتان می آییم
اکبر، اصغر... حبیب و قاسم آمد/تا کرب و بلا لشکر عازم آمد
امروز هوای غزه قرمز شده است/انگار که وقت فجر قائم، قائم آمد
اینجا همه بی پناه، خونین، عریان/آنجا همه ابلیس، بیابان، زندان
امشب همه ستاره ها می گریند/آژیر خطر، غزه و موشک باران
در آتش رگبار نمازش آن روز/زیبا شده بود رمز و رازش آن روز
انگار خبر داشت محرم شده است/غزه آمد به پیشوازش آن روز
هر چند جوانه بال و پر خواهد خواست/می گرید کودکی پدر خواهد خواست
با این همه سنگ ها مصمم هستند/یک روز دوباره غزه برخواهد خواست