خاک شما کرب و بلاست ای اهل غزه/پیروز، از آن شماست ای اهل غزه
باید گرفت امروز تیغ و سنگ در مشت/گرگان خون آشام اسرائیل را کشت
پیروز در برابر اشرار، غزه بود/این جنگ را به فتح سزاوار، غزه بود
در گیر و دار زخمی شب های قیرگون/تنها میان آتش و کشتار، غزه بود
ثابت نمود غزه بزرگی خویش را/مظلوم در برابر کفار، غزه بود
عفریت مرگ پنجه خونین خود گشود/در گیر و دار مرگ گرفتار، غزه بود
شب خیمه بر افراشته در غربت غزه/آواره هر کوی و گذر کرده صبا را
وقت است به دریا بزند سینه سینا/دل های به تنگ آمده از جور و جفا را
روزی که جهان پر از کبوتر می شد/از خون غروب، شب معطر می شد
باران باران گلوله می افتاد و.../جنگل جنگل شکوفه پرپر می شد